شعر بسیار زیبای پاییز لجوج از مریم ناظمی
لعنت به پاییز لجوجی که
یک بار دیگر هم به من سر زد
انگار هرچه آرزو کردم
از ذهن مغشوش خدا پَرزد
شاید دعاهایم زمینگیرند
از حال و روزم بی تو می ترسم
سرما به من پیروز خواهد شد
فردای من تصویر پُررنگی
از حسرت دیروز خواهد شد
غم های من در حال تکثیرند
افسوس بعد ازاین نمی پیچد
درجای جای خانه ام بویت
بر زانوانم حلقه خواهد شد
دستان من دور از هیاهویت
با اشک هایی که سرازیرند
آن روزهای خوب من ای کاش
با این من دیوانه بر می گشت
ای کاش از پس کوچه ی رویا
بامن به سمت خانه بر می گشت
کابوس هایم با تو میمیرند
آیینه ی پیشین رویایم
این روزها محو است زیرِ لک
جان دادن تلخ یقینم را
حس میکنم در امتحان شک
ایمان و کفرم باز درگیرند
پاییز کوچیدی ولی دیگر
با هیچ فصلی بر نمی گردی
رو به وخامت می رود حالم
در این زمستان های دلسردی
چشمان من از زندگی سیرند
شاعر:مریم ناظمی
Maryam Nazemi
@ Telegram.me/maryam_nazemi
اشعار دیگر شاعران سایت
شعر بسیار زیبای دست نیافتنی از یاسمن احمدی
متن کوتاه بسیار زیبای موج از الیسا واحدی
شعر بسیار زیبای پریزاد از استاد حسن اسدی شبدیز