شعر بسیار زیبای رفتم از علیرضا شتابی
می بخشی اگر دل ز تو رنجاندم و رفتم
چشمان غزل خوان تو خیساندم و رفتم
افسوس که در برکه ای از اشک جدایی
نیلوفر دل پای تو پیچاندم و رفتم
من خاطره ی گنگ شبی با تو شدن را
در دفتر دل خواندم و سوزاندم و رفتم
دیوار و در خانه سراغ تو گرفتند
تاعکس تو بر آینه چسباندم و رفتم
شاید نکنی باور از آغاز جدایی
حتی دل خود از خود خود راندم و رفتم
شرمنده ام از اینکه به تقویم دلت باز
ناخواسته یک فاجعه گنجاندم و رفتم
دیشب ولی از کوچه ی خوابم که گذشتی
از روی تعصب غزلی خواندم و رفتم
علیرضا شتابی (باران)