شعر بسیار زیبای غزل آرزو از محسن نصیری
غزل آرزو :
کاش میشد مهربانی را سرود
کاش میشد همزبانی را فزود
کاش میشد بین خارستان غم
غنچههای شادمانی را ربود
کاش میشد با دل پر درد هم
غصههای درمندان را زدود
کاش میشد در هیاهوی غراب
نغمههای بلبل شیدا، شنود
کاش میشد جای نیش و زهر را
شهد شیرین محبت پر نمود
کاش میشد سنگلاخ و تنگه را
درنوشتن، با صلابت همچو رود
کاش میشد با گذر از این سرا
بعد برزخ، جاودان شد از وجود
کاش میشد چون علی مرتضی(ع)
تا یتیمان را نیاسودی، نسود
کاش میشد تا حسین ابنعلی (ع)
ما شفاعت کرده در یوم الورود
کاش میشد همچو سقای حسین(ع)
در میان شط و دریا تشنه بود
کاش میشد چون علیابنحسین(ع)
مست و مدهوش حبیب، اندر سجود
کاش میشد هم حیات و هم ممات
بودمان آل محمد(ص) را حدود
کاش میشد قبل هجرت زین جهان
مهدی موعودمان(عج)، باشد شهود
کاش میشد حق و باطل را تمیز
یا که حق پیروز و باطل، نیست بود
کاش میشد هفت درب هاویه
بسته، اما درب جنت را گشود
کاش میشد با رضا از “لطف حق”
هر کلیم اله سپردی بر ودود
شاعر:محسن نصیری
۱۸/۰۲/۹۵
دیگر اشعار شاعران سایت عشق زیبا
متن کوتاه بسیار زیبای زن از نجمه سعادتی (خاطره)
اشعار زیبای فرشته خدابنده از کتاب غزلستان ۱
شعر بسیار زیبای قمارباز از یاسمن احمدی
شعر بسیار زیبای پاییز لجوج از مریم ناظمی