اشعار و بیت های زیبای استاد بزرگوار بهرام کلهر
کاش بودم چون ستاره در شب مهتاب تو
می ربودم بوسه ای از آن لب عناب تو
میکشاندی سوی آغوشت مرا با جلوه ای
میشدم غرق تن مواج چون گرداب تو
لعل یاقوت لبت را می نهادی بر لبم
می شدم مست و خراب ازآن شراب ناب تو
می غنودی دربرم آسوده شب را تا سحر
می شدم محو تماشای تن در خواب تو
——————————————
من ز نور عشق حق تابنده ام
عاشقان را جملگی من بنده ام
بر نتابم چهره از سودای عشق
این بُوَد آیین من تا زنده ام
——————————————
نقش رویت آنچنان برلوح جانم رخنه کرد
میچکد از خود نویسم جوهری چون نقش تو
——————————————
چو بوی یار ز در آمد دلم چو غنچه خندان شد
چو قامت رعنای یار بدیدم جهان گلستان شد
——————————————
دل در طلب عشق تو آرام ندارد
جز نام تو این دفتر دل نام ندارد
از قامت رعنای تو دل گشته پریشان
شاه پریان هم چو تو اندام ندارد
——————————————
کودتاچی کودتا کن شهر قلبم را بگیر
کن اسیرم تانمیرم ، از من این جانم بگیر
کن مرا مستعمره در کشور آغوش خود
تا توانی هرچه خواهی از من وکامم بگیر
—————————————–
لب من قهوهٔ تلخ است و لبت شهد شراب
چو بنوشم ز لبت ، پاک شوم مست خراب
—————————————–
کجایی ای انیس و همدم شبهای خاموشم
بیا تا از شراب لعل آن لب باده ای نوشم
—————————————–
چشمان آهویت ربود از من دل و دین
اهل سمرقندی تو یا از چین و ماچین؟
—————————————–
چو بوی یار ز در آمد دلم چو غنچه خندان شد
چو قامت رعنای یار بدیدم جهان گلستان شد
—————————————–
می از آن ساغر چشمان تو خوردن چه خوش است
دست در حلقه ی گیسوی تو بردن چه خوش است
—————————————–
صبح است و بی یار دلم غمگین است
زندگی بی نفس یار بسی سنگین است
دلم از حسرت دیدار تو تب کرده بیا
تو نباشی دل بیچارهٔ من مسکین است
—————————————–
شاعر: استاد بزرگوار بهرام کلهر
اشعار دیگر شاعران سایت