شعر بسیار زیبای آن سوتر از رویا از مرتضی شاکری (دکلمه)
چه خوش است با خیالت ، صنما دمی صفائی
به کجا گریزی ازمن ،که اسیر وهم مائی
دل من خوش است روزی ،به وصال تو در آید
من از این بهانه مست وتو عجب گریز پائی
نه شراب می پسندی ، نه شباب می شناسی
به کدام قبله هستی ، همه چونی و چرائی
به زبان شاعرانه ، به علوم ماورایی
به چه منطقی بگویم که برای من خدایی
چو شمیم عشقت آمد ، غزل از قلم رها شد
دل کوچه شد اسیر تب وتاب رد پائی
نه ملالی از جفایت ، نه امید بر وفایت
به جفای تو خوشم من ، چه کنم که بی وفائی
بخدا که این غزل را به اطاعتت سرودم
تو امیر ارتش دل ، شه ملک واژه هایی
شاعر : مرتضی شاکری
دکلمه از آرام اسحاقی
دیگر اشعار شاعران سایت عشق زیبا
شعر بسیار زیبای سُکر عشق از آرام اسحاقی (دکلمه)
شعر بسیار زیبای تنهاترین آلاله از پرستش مددی
شعر بسیار زیبای رگ تاک از حسن اسدی شبدیز
اشعار و دلنوشته های زیبای کوتاه از حمید رها
شعر بسیار زیبای در غزلم از محمد دری صفت